هرچی از هرجا

ساخت وبلاگ
از تمام کشمکش ها و چی درسته و چی غلط ها و خشم ها و قضاوت ها و ناکامی ها و جر و بحث ها که بگذریم، یه چیزی خیلی توی دلم سنگینی میکنه، اونم این غمی هستش که روی دلم مونده و خستگی از این یکسالی که گذشت، توی این یکسال لحظه های شاد زیادی داشتیم به همون نسبت لحظه های غم و دلخوری هم داشتیم، چیزی که خیلی ناراحتم می کنه اینه که چرا من که این همه تلاش کردم چرا رابطه اونطوری که میخواستم پیش نرفت. حیف و حیفف نمی دونم انتخابم شاید درست نبود اما چه کنم، احساسه، نمی تونم جلوشو بگیرم و سرکوبش کنم. یه بخشی از وجودم انقدری غمگینه که بهم میگه دوباره باید بهش پیام بدی و باهاش صحبت کنی و دوباره رابطه رو شروع کنی ولی می دونم که بزرگترین اشتباهه، یک سال تمام تلاش کردم بهترین رفتار بکنم و بتونم خوشحالش کنم اما بازم دلخوریهامون ادامه پیدا کرد، از دستش کفری بودم و بالاخره جایی رسید که نتونستم خودم کنترل کنم و از کوره در رفتم. البته که شاید خیلی رفتارهای بدی هم اون کرد و حرفای بدی هم اون زد اما اینکار رو به مرور زمان کرد اما من توی خودم ریحتم و یهو خالی شدم. اما الان خیلی غمگینم و دل تنگ میشم و غصه می خورم که چرا آخرش به اینجا رسید چرا به یه درک مشترک نرسیدیم نسبت به رابطمون. هنوز توی ذهنم باهاش مکالمه می کنم و جر و بحث میکنم و میخوام بهش ثابت کنم که اشتباه می کنه اما چه فایده! اگر که این اتفاق بیفته، اگر هم که قبول کنه آیا من می تونم بهش اعتماد کنم بازم یا آیا اون می تونه بهم اعتماد کنه بازم!دیشب با مشاورم صحبت می کردم، حرف خیلی حالبی بهم زد. من بهش گفتم اگر یه جور دیگه رفتار می کردم مثلا جدی تر بودم توی رابطه، محکم تر برخورد می کردم و بیشتر هوای خودم داشتم رابطه به اینجا نمی رسید. مشاورم گفت اگر ی هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:57

امروز سر کار یکی دو تا مورد پیش اومد که ذهنم درگیر کرد، مدیرعامل شرکت بهم گیر داد که چرا یه سری کارها رو زودتر انجام دادی و منم بهش گفتم هنوز تایمش نرسیده بود، کلا مشکلم با این بنده خدا اینه که هیچ دیدی نسبت به مسائل مهندسی و اینکه هرکاری چقدر زمان میبره نداره، بنابراین هر روز کارش غر زدن و مهتم کردن هستش و من هم بعدش شروع می کنم به خودخوردی و اعصاب خوردی کردن از خودم. واقعیتش اصلا دوست ندارم برم اونجا کار کنم از طرفی هم بیکار که نمی تونم باشم، قسط دارم که باید پرداختشون کنم. شاید بهتر باشه در همین حین یه مقداری به آگهی های استخدامی نگاه کنم و یه مقدار آمادگی داشته باشم برای رفتن از اینجا.مساله دوم و مهمتر اینکه کلا خیلی ذهنم درگیر افکار مزاحم و منفی هستش کلا یجورایی شاید بگم براحتی نصف انرژی من بابت افکار منفی که در ذهنم هست میگذره و باعث میشه که خیلی خوب از روزهام استفاده نکنم و کلا انرژیم اومده پایین. باید یه مقدار نگاه مثبت تری داشته باشم، افکار مزاحم بفرستم برن کنار تا بتونم مثبت تر زندگی کنم. واقعا اگر من خودم دوست نداشته باشم و از خودم مراقبت کنم، هیچ کسی نمی تونه بهم کمک کنه، چون انسان کلا محدود هستش و هرکس باید بتونه از پس خودش بر بیاد. من نیاز به محبت و مراقبت بیشتری دارم باید چیزایی که باعث آزار و اذیت میشه رو ادامه ندم و همینطور برنامه ریزی خوبی داشته باشم. مثلا همین که بعد از سر کارم نیام مستقیم توی رختخواب و سعی کنم بیدار بمونم تا شب بتونم به موقع بخوابم.  هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:57

امروز اومدم خونه سعی کردم زیاد نخوابم، یه مقداری موفق شدم تقریبا 2 ساعت خوابیدم. ولی خب از موقعی که بیدار شدم حوصله ندارم کار کنم. خسته ست بدنم و حس کار کردن ندارم. اینجور موقع ها اولین چیزی که به ذهنم میرسه لذت های کوتاه مدته فقط یه کاری بکنم که فعلا حالم خوب باشه و از خمودگی در بیام. اما خب زندگی که این شکلی' href='/last-search/?q=شکلی'>شکلی نیستش. بالاخره نیاز به یه حرکنی و ریسکی و چیزی داریم. همین' href='/last-search/?q=همین'>همین اینستاگرام و فضای مجازی و نگاه کردن ارزها خودش خیلی وقت گیر و بیهوده هستش باید کمشون کنم و یه مقداری روی خودم کار کنم. خیلی زحمت کشیدم برای پولی که درآوردم ولی خیلی ساده از دستشون میدم بخاطر اینکه برنامه ندارم و تلاش کافی براش انجام نمیدم و اینکه صبر کافی هم ندارم. یه بدنساز از اولش هیکل درستی نداشته، یواش یواش شروع کرده به فعالیت حداقل یک سال طول کشیده تا همچین بدنی درست کرده و پیشرفت کرده. پس تو هم باید تلاش کنی و رشد بدی خودتو و مدوامت داشته باشی. هرچی از هرجا...
ما را در سایت هرچی از هرجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kooheyakho بازدید : 145 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 9:57